{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی راندن‌، بیرون‌ در واژه‌نامه ترجمیک

متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجه‌ای دربرنداشت.




معنی راندن‌، بیرون‌ کردن‌، بازور جلو رفتن‌ زور، نیرو، جبر، عنف‌، نفوذ، (درجمع‌) قوا، عده‌، شدت‌ , شکستن‌، قفل‌ یا چفت‌ را شکستن‌، مسلح‌ کردن عمل‌، (فیزیک‌) بردار نیرو، خشونت‌ نشان‌ دادن‌، درهم‌ , مجبورکردن‌بزور گرفتن‌، بزور بازکردن‌، بی‌ عصمت‌ کردن, معنی راندن‌، بیرون‌ کردن‌، بازور جلو رفتن‌ زور، نیرو، جبر، عنف‌، نفوذ، (درجمع‌) قوا، عده‌، شدت‌ پ شکستن‌، قفل‌ یا چفت‌ را شکستن‌، مسلح‌ کردن عمل‌، (فیزیک‌) بردار نیرو، خشونت‌ نشان‌ دادن‌، درهم‌ پ مجبورکردن‌بزور گرفتن‌، بزور بازکردن‌، بی‌ عصمت‌ کردن, معنی cاjbj‌، fdcmj‌ lcbj‌، fاxmc [gm ctتj‌ xmc، jdcm، [fc، ujt‌، jtmv، (bc[ku‌) rmا، ubi‌، abت‌ , alsتj‌، rtg‌ dا ]tت‌ cا alsتj‌، ksgp‌ lcbj ukg‌، (tdxdl‌) fcbاc jdcm، oamjت‌ jaاj‌ bاbj‌، bcik‌ , k[fmclcbj‌fxmc ;ctتj‌، fxmc fاxlcbj‌، fd‌ uwkت‌ lcbj, معنی اصطلاح راندن‌، بیرون‌ کردن‌، بازور جلو رفتن‌ زور، نیرو، جبر، عنف‌، نفوذ، (درجمع‌) قوا، عده‌، شدت‌ , شکستن‌، قفل‌ یا چفت‌ را شکستن‌، مسلح‌ کردن عمل‌، (فیزیک‌) بردار نیرو، خشونت‌ نشان‌ دادن‌، درهم‌ , مجبورکردن‌بزور گرفتن‌، بزور بازکردن‌، بی‌ عصمت‌ کردن, معادل راندن‌، بیرون‌ کردن‌، بازور جلو رفتن‌ زور، نیرو، جبر، عنف‌، نفوذ، (درجمع‌) قوا، عده‌، شدت‌ , شکستن‌، قفل‌ یا چفت‌ را شکستن‌، مسلح‌ کردن عمل‌، (فیزیک‌) بردار نیرو، خشونت‌ نشان‌ دادن‌، درهم‌ , مجبورکردن‌بزور گرفتن‌، بزور بازکردن‌، بی‌ عصمت‌ کردن, راندن‌، بیرون‌ کردن‌، بازور جلو رفتن‌ زور، نیرو، جبر، عنف‌، نفوذ، (درجمع‌) قوا، عده‌، شدت‌ , شکستن‌، قفل‌ یا چفت‌ را شکستن‌، مسلح‌ کردن عمل‌، (فیزیک‌) بردار نیرو، خشونت‌ نشان‌ دادن‌، درهم‌ , مجبورکردن‌بزور گرفتن‌، بزور بازکردن‌، بی‌ عصمت‌ کردن چی میشه؟, راندن‌، بیرون‌ کردن‌، بازور جلو رفتن‌ زور، نیرو، جبر، عنف‌، نفوذ، (درجمع‌) قوا، عده‌، شدت‌ , شکستن‌، قفل‌ یا چفت‌ را شکستن‌، مسلح‌ کردن عمل‌، (فیزیک‌) بردار نیرو، خشونت‌ نشان‌ دادن‌، درهم‌ , مجبورکردن‌بزور گرفتن‌، بزور بازکردن‌، بی‌ عصمت‌ کردن یعنی چی؟, راندن‌، بیرون‌ کردن‌، بازور جلو رفتن‌ زور، نیرو، جبر، عنف‌، نفوذ، (درجمع‌) قوا، عده‌، شدت‌ , شکستن‌، قفل‌ یا چفت‌ را شکستن‌، مسلح‌ کردن عمل‌، (فیزیک‌) بردار نیرو، خشونت‌ نشان‌ دادن‌، درهم‌ , مجبورکردن‌بزور گرفتن‌، بزور بازکردن‌، بی‌ عصمت‌ کردن synonym, راندن‌، بیرون‌ کردن‌، بازور جلو رفتن‌ زور، نیرو، جبر، عنف‌، نفوذ، (درجمع‌) قوا، عده‌، شدت‌ , شکستن‌، قفل‌ یا چفت‌ را شکستن‌، مسلح‌ کردن عمل‌، (فیزیک‌) بردار نیرو، خشونت‌ نشان‌ دادن‌، درهم‌ , مجبورکردن‌بزور گرفتن‌، بزور بازکردن‌، بی‌ عصمت‌ کردن definition,